محل تبلیغات شما



خوشبختی . . . من از اینکه تو خوشبختی نه آرومم نه دلگیرم یه جوری زخم خوردم که نه می مونم نه میمیرم تمام آرزوم این بود یه رویایی که شد دردم یه بارم نوبت ما شد ببین چی آرزو کردم یه عمره با خودم میگم خدارو شکر خوشبخته خدارو شکر خوشبختی چقد این گفتنش سخته نه اینکه تو نمیدونی ولی این درد بی رحمه یه چیزایی و تو دنیا فقط یک مرد میفهمه تمام روز میخندم تمام شب یکی دیگم من از حالم به این مردم دروغای بدی میگم یه عمره با خودم میگم خدارو شکر خوشبخته خدارو شکر خوشبختی
"عید امسال باز چسبیدم به تن مهربان تنهایی ۱ " حس و حالم عوض نشد حتی این بهارم نداشت زیبایی حال من مثل سابق است ؛ تنها، گوشه ای میخ کوب این تختم از خودم هی سوال می پرسم :"پس چه شد روزهای رویایی؟" با وجودی که خسته از همه ام زندگی باز با تو کردن داشت من به بود تو راضیم حتی، تووی یک خانه ی مقوایی کیف مشکی، قلم، دوتا گوشی، عینک دودی و کت و شلوار ماندن اصلا به تو نمی آمد وقت رفتن چقدر زیبایی سفره را چیده ام فقط مانده چای را دم کنم کمی بعدش قبل رفتن بنوش و راهی و

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اندیشه های برتر